دسته بندی نشده
وزن و قواعد آن
براي اينکه حروف اصلي کلمه از حروف زائد مشخص شود سه حرف (ف-ع-ل) را بترتيب بجاي حروف اصلي بکار ميبرند.
مثلا: ميگويند کتب بر وزن فعل و علم بر وزن فعل است و همينطور...در ساختن وزن کلمات قواعد زير بايد رعايت شود
1 - در مقابل حروف اصلي بترتيب (ف-ع-ل) قرار ميگيرد و اگر کلمهاي بيش از سه حرف اصلي داشته باشد، لام وزن تکرار ميشود بنابراين وزن ثلاثي داراي يک لام و وزن رباعي داراي دو لام و وزن خماسي داراي سه لام خواهد بود.
مثلا سأل بر وزن فَعَلَ، درهم بر وزن فعلل و سفرجل بر وزن فعللل است.
2 -اگر در کلمهاي حرف زائد بود چنانچه حرف زائد تکرار حرف اصلي باشد، مثل: سلّم و جلبب در وزن نيز حرفي که مقابل حرف تکرار شده قرار ميگيرد، تکرار ميشود.
مانند: سلّم = فعّل و جلبب = فعلل و اگر چنين نبود خود زائد را در وزن ميآورند.
مانند: عالم = فاعل و معلوم = مفعول.
3 -حرکت هر کدام از حروف وزن بايد مانند حرکت همان حرفي باشد که در مقابل آن قرار ميگيرد. بنابراين علم بر وزن فعل و عليم بر وزن فعيل و علوم بر وزن فعول خواهد بود مگر اينکه حرکت بر اثر قواعد اعلال و غيره که خواهد آمد، تغيير کرده باشد که در اين صورت حرکت اصلي مراعات ميشود .
مثلا: ميگوييم قال بر وزن فعل است؛ زيرا در اصل قول بوده است و نيز ميگوييم: يمدّ بر وزن يفعل است زيرا در اصل يمدد بوده است و همينطور... .
4 -اگر در کلمهاي حرف مشدد که نمودار دو حرف همجنس است باشد با مراجعه به کلمات همجنس بايد ببينيم آن دو حرف هر دو اصليند يا هر دو زائد يا يکي اصلي و ديگري زائد در صورت اول وزن را بدون حرف مشدد ميآوريم.
مانند: مرّ (مرور کرد) که ميگوييم بر وزن فعل است و در صورت دوم همان زائد مشدد را در وزن ميآوريم مانند اجلوّاز (بهم چسبيدن) که ميگوييم بر وزن افعوّال است و در صورت سوم هر گاه نتوان تشخيص داد که حرف اول از دو حرف همجنس زائد است يا دوم هر کدام از (ف-ع-ل) وزن را که مقابل آن حرف قرار گرفته باشد مشدد ميکنيم.
مثلا: ميگوييم سلّم بر وزن فعّل و احمرّ بر وزن افعلّ است و هر گاه بدانيم کداميک از آن دو زائد است و کدام اصلي وزن را بدون حرف مشدد ميآوريم. مثلا ميگوييم سيّد بر وزن فيعل است و عليّ بر وزن فعيل.
5 -اگر بعضي از حروف اصلي کلمه طبق قواعد اعلال و غيره که خواهد آمد حذف شود از وزن نيز حرفي که مقابل آن است حذف ميشود مثلا: ميگوييم قل (بگو) از قال يقول بر وزن فل و هب (ببخش) از وهب يهب بر وزن عل و ف (وفا کن) از وفي يفي بر وزن ع است.
6 -اگر در کلمهاي قلب قلب مکاني واقع شده بود يعني ترتيب اصلي فاء و عين و لام بهم خورده بود در وزن نيز ترتيب (ف-ع-ل) بهم خواهد خورد
مثلا ميگوييم جاه بر وزن عفل است زيرا با مراجعه به کلمات همجنس آن از قبيل وجه وجيه وجاهت و غيره معلوم ميشود. ج عين الفعل و ا که منقلب از واو است فاء الفعل ميباشد فايده دانستن وزن کلمات تشخيص حروف است که بوسيله آن ميتوان نوع و بناء + کلمه را شناخت.
تبصره در کلمه حرفي را که برابر ف است فاء الفعل ، حرفي را که مقابل ع است عين الفعل، و حرفي را که مقابل ل است لام الفعل مينامند لام الفعلهاي رباعي را لام الفعل اول و دوم و لام الفعلهاي خماسي را لام الفعل اول دوم و سوم ناميدهاند.
*******************
پرسش و تمرين
1- وزن چيست؟
2 - با رعايت قواعد 1 و 3 وزن کلمات دسته اول و با رعايت سه قاعده اول وزن کلمات دسته دوم و با رعايت چهار قاعده اول وزن کلمات دسته سوم و با رعايت تمام قواعد وزن کلمات دسته چهارم از کلمات زير را معين کنيد.
دسته اول کرم کتب فرس قفل کتف عضد صعب عنب ضرس دسته دوم عالم علماء علامه مخارج خروج اسلام مسلم دراهم دريهم دحراج تدحرج دسته سوم غفار جعفري تعلم خراج سلم قرار مقر مداد مد استمد مدن تمدن جيد لين علوي نبي وفي خدام جبار قوي دسته چهارم ق با توجه به وقي وقايه سل با توجه به سال و سؤال حادي با توجه به واحد وحده توحيد ايس با توجه به ياس يؤس يائسه طامن با توجه به طمان اطمان اطمئنان.
3 -با توجه به تمام قواعد وزن وزن کلمات زير را معين کنيد استعلام معلم متعلم احسان استحسان تحسين تکامل استکمال کمال کميل مکمل کملين.
4 -فاء عين و لام الفعل کلمات زير را معين کنيد کلام تکلم استسلام استغفار غفار صبور سؤال تفؤل فعال سفرجل رجيل درهم زبرج صدر کريم.
5 -اسم رباعي مجرد داراي شش وزن است فعلل فعلل فعلل فعلل فعلل فعلل و اسم خماسي مجرد داراي چهار وزن فعللل فعللل فعللل فعللل با توجه به اوزان فوق بناء کلمات زير را معين کنيد جعافر قذعمل دراهم زبرج قرمز جحمرش ثعلب.
6 -حروف اصلي و زائد کلمات موزون زيرا را معين کنيد احمار افعال توکل تفعل استيحاش استفعال اجاره افاله و فعاله صبور فعول ميثاق مفعال توکيل تفعيل تقاعد تفاعل تجاره فعاله جولان فعلان کراهيه فعاليه ضروره فعوله جهور فعول حوقل فوعل شيطنه فيعله تمسکن تمفعل استحي استفل مقضي مفعول مهدي مفعول يخشون يفعون ملي فعيل مبيع مفعل.
0 💎
6k+ 🧐
2 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
ابنیهی کلمه
کلمه در زبان عربي داراي شش بناء است زيرا يا سه حرف اصلي دارد که به آن «ثلاثي» ميگويند و يا چهار حرف اصلي که به آن «رباعي» گفته ميشود و يا داراي پنج حرف اصلي است که آنرا «خماسي» ناميدهاند. هر کدام از اين سه قسم يا بدون حرف زائد است که به آن «مجرد» ميگويند و يا داراي حرف زائد است که «مزيدٌ فيه» ناميده ميشود.
به مثالهاي زير توجه نماييد:
1. ثلاثي
الف) مجرد: علم، رجل
ب) مزيد: اعلم، رجال
2.رباعي
الف) مجرد: دحرج، جعفر
ب) مزيد: تدحرج، جعافر
3.خماسي
الف) مجرد: سفرجل
ب) مزيد: خندريس
*توجه کنيد خماسي بودن مختص به اسم است و فعل يا ثلاثي است يا رباعي.
*******************
پرسش و تمرين
1 - فرق بين مشتق و جامد اصل و مشتق اصل و جامد را بيان کنيد.
2 - سه دسته کلمات همجنس ذکر کنيد.
3 - بناء کلمات زير را معين کنيد «حسن، حسين، صابر، صبر، درهم، دراهم، دريهم، خرج، خروج، خارج، قمطر، قرطعب، برثن، صدق، صديق».
4 - اسم چند بناء دارد و فعل چند بناء براي هر کدام از ابنيه چند مثال جديد بزنيد.
1 💎
1.4k+ 🧐
2 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
حروف اصلی و زائد
از حروف کلمه حرفي را که در تمام کلمات همجنس آورده شود «حرف اصلي» و آنرا که در بعضي آورده شود نه در تمام حرف زائد مينامند.
مثلا: در کلمات علم، عالم، معلوم، عليم، اعلم و... حروف «ع ل م» اصلي و بقيه زائدند.
در دستههاي زير حروف اصلي و زائد را معين کنيد «خروج، خارج، اخراج، مخرج، خرج، خراج، خراج، مخارج، صبر، اصطبار، صبور، صابرين، يصبر، اصبر، صابر، سؤال، مساله، سائل، مسائل، مسؤول و سؤالات».
0 💎
939 🧐
0 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
جامد و مشتق
کلمه يا جامد است يا مشتق.
جامد :
کلمهاي است که از کلمه ديگر گرفته نشده باشد، يعني حروف آن ابتداء از حروف الفباء گرفته شده باشد.
مانند: حجر (سنگ)، علم (دانستن)، عسي (اميد) است .
مشتق :
کلمهاي است که از کلمه ديگر گرفته شده باشد.
مانند: احجار (سنگها)، معلوم (دانسته شده)، عالم (دانا)، علم (دانست).
کلمهاي را که مشتق از آن گرفته شده باشد جامد باشد يا مشتق اصل آن کلمه مينامند .
از يک اصل کلمات چندي گرفته ميشود اصل و مشتقات آنرا «کلمات همجنس» ميگويند.
0 💎
528 🧐
2 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
موضوع علم صرف
معلوم شد که موضوع علم صرف کلمه است يعني اين علم فقط درباره ساختمان و خصوصيات کلمه صحبت ميکند
تعريف کلمه
کلمه لفظ مفردي است که داراي معني باشد و به آن لفظ مستعمل هم ميگويند در برابر لفظ بي معني که لفظ مهمل نام دارد
اقسام کلمه
کلمات عربي مانند کلمات هر زبان ديگر به سه دسته تقسيم ميشود فعل اسم حرف .
فعل کلمهاي است که بر معناي مستقلي دلالت کند و زمان آن را نيز برساند مانند حسن نيکو شد يذهب ميرود اذهب برو .
اسم کلمهاي است که بر معناي مستقلي دلالت کند بدون دلالت بر اقتران آن معني به زمان مانند علم دانستن مال ثروت .
حرف کلمهاي است که معني آن مستقل نيست و ربط بين کلمات ديگر است مانند في در در جمله دخلت في المدرسه و من از در جمله خرجت من الدار.
توجه کنيد صورت و شکل حرف هميشه ثابت است لذا در علم صرف از حرف بحث نميشود و هر کجا لفظ کلمه آورده شد فقط فعل و اسم مقصود است بنا بر اين مباحث اين کتاب در دو بخش فعل و اسم عنوان ميگردد و يک سري مطالب متفرقه در خاتمه مطرح خواهد شد.
*******************
پرسش و تمرين
1 علم صرف چه علمي است؟
2 -علم صرف درباره چه چيز بحث ميکند؟
3 -منظور شما از خواندن صرف چيست؟
4 -لفظ مهمل و مستعمل را تعريف کنيد و براي هر کدام چند مثال بزنيد.
5 -کلمه و لفظ مهمل با هم چه فرقي دارند؟
6 -اسم و فعل را تعريف کنيد.
7 -در کلمات زير هر کدام از افعال اسماء و حروف را در ستون مخصوصي بنويسيد:
ضحي، چاشت، شعر، مو، من، از، ياتي، ميآيد، اسد، شير، کبير، بزرگ، مسجد، صبح، لا تشرب، نياشام، رجل، مرد، حتي، تا، اعلم، بدان، نصرتم، ياري کرديد، عشاء، اول شب، حسن، احمد، دحرج، غلطانيد، علم، دانستن، يقتل، ميکشد، ل، براي، شارع، خيابان، زقاق، کوچه، نما، رشد کرد، نام، خوابيد، سماء، آسمان، ليل، شب، ذهاب، رفتن، نهار، روز، بقر، گاو، طائر، پرنده، الي، تا، جن، ملک.
8 -بر کلمات هر ستون چند کلمه ديگر اضافه کنيد.
9 -بين فعل و اسم از جهت معني چه فرقي است؟
10 -چرا در علم صرف از حرف بحث نميشود؟
0 💎
708 🧐
2 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
مقدمه
تعريف علم صرف
علم صرف ميآموزد چگونه کلمهاي را بصورتهاي گوناگون درآوريم تا معاني مختلف بدست آيد.
مثلا: کلمه ي علم بمعني دانستن را طبق قواعد صرفي بصورتهاي علم، يعلم، اعلم و... درميآوريم تا معاني دانست، ميداند، بدان و... بدست آيد.
و يا کلمه ي رجل به معني مرد را بصورتهاي رجال و رجيل در ميآوريم تا معاني مردها و مرد کوچک حاصل شود.
فايده علم صرف
در هر زباني بسياري از کلمات از يکديگر گرفته ميشوند. مثلا: در فارسي کلمات گفتم، گفتي، گفت، گفتيم، گفتيد، گفتند و ميگفتم... خواهم گفت... از ماده گفتن گرفته شدهاند. بنابراين بايد علم صرف را بياموزيم تا کلمات را بشناسيم و به معاني آنها پي ببريم و نيز بتوانيم براي معاني منظور کلمات مناسب بسازيم.
از آنچه گذشت روشن شد که فايده علم صرف شناختن کلمه و معني آن و قدرت بر ساختن کلمه است.
0 💎
441 🧐
1 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
6. جمله (1)
به اين مثالها توجّه كنيد:
( على- كتاب- پايه ميز)
مثالهاى مذكور هركدام مفهومى را در ذهن ما ايجاد مىكند، ولى هيچ كدام نمىتواند مطلبى را اثبات يا نفى كنند يا خواستهاى را به ما اعلام كنند؛ به همين دليل است كه اگر گويندهاى فقط كلمه « على » را بگويد و ساكت شود، مخاطبان منتظر ادامه سخن گوينده خواهند بود.
عباراتى مانند: « على رفت- نوشتم- پايه ميز شكست- بزن» هركدام متضمن اثبات مطلبى هستند؛ اگرچه نقاط مبهمى دارند؛ (مثل: كجا رفت؟ چرا رفت؟ چه زمانى رفت؟ و ...).
در مثال اوّل، رفتن براى على اثبات شده و در مثال دوّم، نوشتن را براى خود اثبات كردهايم و در مثال سوّم، شكستن را براى پايه ميز و همچنين در عبارت « بزن »، خواستهاى از متكلّم به مخاطب اعلام شده است و آن وقوع زدن از مخاطب است.
اينگونه عبارات را كه دربردارنده بيان يك مطلب هستند، « جمله » گويند.
بيان چند مطلب در جمله
همانطور كه گفتيم، در هريك از جملات، چيزى به چيز ديگر نسبت داده شده است.
در مثالهاى بالا، « رفتن » به « على » نسبت داده شده است. در اصطلاح، « رفتن »، « مسند » و « على »، « مسند اليه» است و ... در مثال « بزن »، « زدن » به « تو » نسبت داده شده كه « بزن »، « مسند » و « تو »، « مسند اليه» است.
نكته: مسند و مسند اليه را « اركان جمله» نيز مىنامند.
تقسيم جمله: در علم نحو، جمله را به دو دسته تقسيم كردهاند:
1. جمله اسميه
2. جمله فعليه
به جملاتى كه « اوّلين ركن» آنها فعل باشد، جملات فعليّه گويند [1] و به جملاتى كه اوّلين ركن آنها اسم باشد، جمله اسميه مىگويند؛ براى مثال، عبارت « ضرب اللّه مثلا» جمله فعليه است، زيرا اوّلين ركن آن (مسند) فعل است. به بيان روشنتر، در عبارت مذكور « مثال زدن» به « خدا » نسبت داده شده است؛ پس فعل « ضرب »، مسند و كلمه « اللّه » مسند اليه است؛ چون « اوّلين ركن» آن فعل است، جمله فعليه خواهد بود.
و عبارت اللَّهُ الصَّمَدُ؛ [2] جمله اسميه است، زيرا در اين جمله، « بىنياز بودن» به « خدا » نسبت داده شده است و از اينرو، « اللّه » مسند اليه و « الصمد »، مسند است و « اوّلين ركن» اسم است.
نتيجه: در تشخيص جملات اسميه و فعليه، ملاك، فعل يا اسم بودن اوّلين ركن است و مقدم شدن اسمهايى كه ركن نيستند يا مقدم شدن حروف، تأثيرى در بحث ندارند.
پس عبارت إِيَّاكَ نَعْبُدُ ... جمله فعليه و عبارت ... أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ..، جمله اسميه خواهد بود.
تمرين
1. در عبارات زير كدام يك جملهاند؟
الف) ... رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...* [3]
ب) ... أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ ...* [4]
ج) ... رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...
د) ... وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ ...
2. در عبارات زير، ضمن تعيين مسند و مسند اليه نوع جمله را مشخّص كنيد:
الف) ... وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ ... [5]
ب) ... لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ ... [6]
ج) ... وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ [7]
د) ... إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي ... [8]
[1] . منظور از ركن، مسند يا مسند اليه است (همانطور كه در صفحه قبل نيز بيان كرديم).
[2] . اخلاص، آيه 2.
[3] . السّموات: آسمانها.
[4] . لم يسيروا: سير نكردند.
[5] . البينات: دليلها (عنكبوت، آيه 39).
[6] . لنكفّرنّ: حتما مىزداييم- عنهم: از آنها- سيّئات: كارهاى زشت (عنكبوت، آيه 7).
[7] . كذلك: اينچنين- نجزى: پاداش مىدهيم- المحسنين، نيكوكاران (انعام، آيه 84).
[8] . انما: همانا- عند: نزد (اعراف، آيه 187).
0 💎
468 🧐
0 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
5. كلمات مبنى (2)
با برخى از كلمات مبنى در درس قبل آشنا شديم. بقيه كلمات مبنى عبارتند از:
اسماء موصول: تمام اسماء موصول مبنىاند.
به مثالهاى زير توجّه كنيد:
1. « دفن الّذي مات؛ كسى كه مرد، دفن شد».
2. « دفنت الذي مات؛ كسى را كه مرد، دفن كردم».
3. « سلّمت على الّذي مات ابوه؛ بر كسى كه پدرش مرد، سلام كردم».
در سه جمله بالا، شخصى به وسيله توضيحى كه درباره او داده شده، معين شده است و مخاطب نيز خبر دارد كه چه كسى مرده است. از اينرو، از موصول « الّذى » استفاده شده است. اين موصول در مثال 1، نائب فاعل؛ و در مثال 2، مفعول به و در مثال 3، مجرور به حرف جر است، ولى تغييرى در اعراب آن مشاهده نمىشود.
اسمهايى مانند: الّذي، الّتي و ... به معناى « كسى كه» يا « چيزى كه» از اسماء موصول بوده و مبنىاند. اسم موصول در جايى استفاده مىشود كه بخواهيم شخص يا چيزى را به وسيله توضيحى (كه مخاطب نيز از آن با خبر است) تعيين كنيم.
تبصره: موصولات به دو دسته تقسيم مىشوند:
دسته اوّل، موصولاتى هستند كه براى مفرد، مثنى، جمع (مذكر يا مؤنّث) صيغههاى خاصّى دارند و دسته دوّم، موصولاتى هستند كه براى موارد مختلف به يك صورت به كار مىروند.
مهمترين موصولات دسته اوّل عبارتند از:
مفرد/ مثنى/ جمع مذكّر/ الّذي/ اللذان/ الّذين
مؤنّث/ الّتي/ اللّتان/ اللّاتي
مهمترين موصولات دسته دوّم عبارتند از: « من » و « ما » كه هردو براى مفرد، مثنى، جمع (مذكر يا مؤنّث) به يك صورت به كار مىروند. « من » بيشتر براى افراد عاقل و « ما » بيشتر براى افراد غير عاقل استفاده مىشود.
مانند: ... وَ أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ ... [1]
... وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... [2]
افعال ماضى و امر (صيغههاى مربوط به امر معلوم مخاطب) و فعل مضارع صيغههاى 6 و 12 مانند (ضرب، إضرب، يضربن) مبنىاند.
تمام حروف مانند « الى »، « في »، « من » مبنىاند.
تبصره: بيشتر علامتهاى بناء عبارتند از: « سكون، فتح، كسر، ضمّ» و مثالهاى آنها به ترتيب عبارتند از: « من، أنت و أنت، حيث».
تذكّر: هرگاه كلمات مبنى، نقشى مانند فاعل يا مفعول به يا ... در جمله داشته باشند، اعراب فاعل يا مفعول يا هرنقش ديگر به محل اين كلمات داده مىشود.
براى مثال: در « جاء هذا» مىگوييم: « هذا » اسم اشاره، و فاعل و محلا مرفوع است.
معناى اعراب محلّى اين است كه اگر به جاى اين كلمه مبنى، كلمه معربى قرار گيرد، حتما همان اعراب را به خود خواهد گرفت؛ به عبارت ديگر: در مثال « جاء هذا»، « هذا » در محلّ يك كلمه مرفوع قرار گرفته است.
تمرين
در عبارات زير كلمات معرب و مبنى و نيز علائم اعراب و بناء را معيّن كنيد.
1. مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها ... [3]
2. وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ ... [4]
3. هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ [5]
4. وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ ... [6]
[1] . نساء، آيه 23، ترجمه: « مادران شما آنان كه شما را شير دادند».
[2] . آل عمران، آيه 83، ترجمه: « كسانى كه در آسمانها و زمين هستند تسليم اويند».
[3] . نمل، آيه 89.
[4] . يونس، آيه 48.
[5] . يس، آيه 63.
[6] . مومنون، آيه 79.
0 💎
494 🧐
0 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
4. كلمات مبنى (1)
در اينجا به معرفى برخى از مهمترين كلمات مبنى مىپردازيم:
اسماء اشاره: تمام اسماء اشاره مبنىاند. از اينرو، در جمله « هذا ضرب ذاك»؛ « هذا » و « ذاك » اسم اشاره و مبنىاند؛ هذا مبتدا و محلا مرفوع، ذاك مفعول به و محلا منصوب است.
چند نكته
1. در كلمه « هذا » حرف « ها » براى (تنبيه) و آگاهكردن، در ابتداى آن اضافه شده است.
2. « ك » كه در انتهاى بعضى از اسماء اشاره وجود دارد، براى تعيين مخاطب آورده مىشود و در اصطلاح، به آن حرف خطاب گويند.
3. در صورتى كه مخاطب مثنى يا جمع يا مونّث باشد، حرف خطاب به شكلهاى مختلف (كما، كم، ك، كنّ) آورده مىشود؛ مانند: ذاكما- ذلكنّ.
تطبيق نكات اسم اشاره بر مثال:
به اين عبارت توجّه كنيد: إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ ... [1]
« ذلكم » در اين عبارت اسم اشاره است كه از دو قسمت تشكيل يافته است: « ذال - كم»، « ذال » براى مفرد مذكّر استعمال مىشود كه در آيه شريفه، مراد شيطان است و « كم » حرف خطاب است كه نشان مىدهد مخاطب، جمع مذكّر است و چون خطاب آيه شريفه با « مؤمنان » است، از « كم » استفاده شده است.
ضماير: همه ضماير مبنىاند از اينرو، در جمله « هم ضربوك»؛ « هم »، « و »، « ك » ضمير و مبنىاند.
« هم » مبتدا و محلا مرفوع، « واو » فاعل و محلا مرفوع و « ك » مفعول به و محلا منصوب است.
ضمير يا « متّصل » است يا « منفصل »
اسماء شرط: تمام اسماء اشاره مبنىاند.
به مثال « من نصرته نصرته» [2] توجّه كنيد:
در مثال بالا، « من » اسم شرط است، در آينده ياد خواهيم گرفت كه در اينگونه جملات « من » مبتداست، در حالى كه تغييرى پيدا نكرده است.
به مثال ديگر توجّه كنيد: « من رأيت رأيته»:
در اين مثال، « من » مفعول به و محلا منصوب است؛ حركت آخر آن تغييرى پيدا نكرده و مبنى است.
اسمهايى مانند « من، ما و متى» كه معناى شرطى دارند، مبنىاند.
اسماء استفهام: تمام اسمهاى استفهام مبنىاند.
به مثالهاى « من ضرب زيدا و من ضربت» توجّه كنيد:
در مثال اوّل، « من » مبتدا و محلا مرفوع و در مثال دوّم، « من » مفعول به و محلا منصوب است.
اسمهايى مانند: « من، ما و متى» در صورتى كه معناى استفهام داشته باشند، اسماء استفهام و مبنىاند.
تذكر: « من، ما و متى» هم مىتوانند جزء اسماء شرط باشند و هم جزء اسماء استفهام و براى تشخيص اين دو، بايد به نوع كاربرد آنها در جمله نگاه كنيم.
تمرين
اسمهاى مبنى در جملات زير را تعيين نماييد.
1. رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا ... [3]
2. إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ [4]
3. ... إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ [5]
[1] . آل عمران، آيه 175 ترجمه: « آن شيطان فقط دوستانش را مىترساند، پس از آنها نترسيد».
[2] . ترجمه: « هركس را يارى كنى، او را يارى مىكنم».
[3] . ال عمران، آيه 193.
[4] . حمد، آيه 5.
[5] . مائده، آيه 24.
0 💎
404 🧐
0 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
3. علائم اعراب
علائم و انواع اعراب را مىتوانيد در جمله « لِيَكتُبْ زيدٌ رسالةً بالقلمِ» مشاهده كنيد:
در جمله بالا، « ليكتبْ » اعراب جزم، « زيدٌ » اعراب رفع، « رسالةً » اعراب نصب و « القلمِ » اعراب جرّ به خود گرفتهاند.
در بيشتر كلمات، مانند كلمههاى مذكور، رفع با علامت ضمّه ( ُ و ٌ )، نصب با علامت فتحه ( َ و ً )، جر با علامت كسره ( ِ و ٍ ) و جزم با علامت سكون ( ْ ) نشان داده مىشود.
در برخى كلمات، اين علائم به صورتهاى ديگر مىآيند كه در اينجا به بعضى از آنها اشاره مىكنيم:
1. مثنى: به جملات « جاء مسلمانِ، رأيت مسلمَيْنِ، مررت بمسلمَيْنِ» توجّه كنيد:
در اينگونه كلمات، در حالت رفع، علامت تثنيه به صورت « الف » و در حالت نصب و جرّ به صورت « ياء » ماقبل مفتوح است. براى مثال مثنّاى كلمه « مسلم » در حالت رفعى به صورت « مسلمانِ » و در حالت نصب و جرّ به صورت « مسلميْنِ » آورده مىشود.
2. جمع مذكر سالم: به جملات جاء مسلمُونَ، رأيت مسلمِينَ، مررت بمسلمِينَ توجّه كنيد:
علامت جمع مذكر سالم در حالت رفعى به صورت « واو » كه ماقبل آن مضموم است و در حالت نصب و جرّ، به صورت « ياء » ماقبل مكسور مىآيد.
تذكّر: به « نون » بعد از علامتهاى مثنى و جمع مذكّر سالم، « نون عوض تنوين» گفته مىشود؛ يعنى به جاى تنوين در مفرد، مانند « مسلمٌ »، در مثنى و جمع، « نون » آورده مىشود.
3. جمع مؤنّث سالم: به جملات « جاءتْ مسلماتُ، رأيت مسلماتِ، مررت بمسلماتِ» توجّه كنيد:
اينگونه كلمات در حالت رفعى « ضمّه » و در حالت نصب و جر، « كسره » مىگيرند.
تمرين
كلمات معرب و علائم اعراب 10 آيه ابتداى سوره مباركه « بقره » را معيّن نماييد.
0 💎
734 🧐
1 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
2 اعراب و بناء
تعريف اعراب و بناء
به مثالهاى زير دقّت كنيد:
1. جاء زيدٌ/ رأيت زيداً/ مررت بزيدٍ
2. جاء هذا/ رأيت هذا/ مررت بهذا
به كلمه « زيد » توجّه كنيد. در مثال اوّل « زيد » در حالت فاعلى به صورت « زيدٌ » و در حالت مفعولى، به صورت « زيداً » و در حالت مجرور، به صورت « زيدٍ » آمده است.
اما در مثالهاى رديف دوّم كلمه « هذا » در مثال اول، فاعل و در مثالهاى دوم مفعول به و در مثال سوّم، مجرور به حرف جرّ است، در حالى كه هيچ تغييرى در آخر اين كلمه مشاهده نمىشود؛ يعنى در همه مثالها به صورت « هذا » آمده است.
به كلماتى مانند « زيد » كه در نقشهاى مختلف (فاعل، مفعول به، ...) حركت حرف آخر آنها تغيير مىكند، « معرب » و به اين ويژگى (تغيير حركت حرف آخر آنها در نقشهاى مختلف) « اعراب » گفته مىشود.
و به كلماتى مانند « هذا » كه در نقشهاى مختلف، تغييرى در آخر آنها صورت نمىگيرد، « مبنى » و به اين ويژگى (عدم تغيير آخر كلمه در نقشهاى مختلف) « بناء » گفته مىشود.
برخى از كلمات مبنى:
« تمام حروف»، « فعل ماضى، فعل امر حاضر، فعل مضارع صيغه 6 و 12 »، « ضمير، اسم اشاره، اسم شرط، موصول» مبنىاند.
بقيّه صيغههاى فعل مضارع و امر و بيشتر اسمها معربند.
نگاهى به كتابهاى ديگر
الإعراب هو التغيير اللاحق آخر الأسماء و الأفعال بسبب تغيير العوامل. (الرشيد شرتوني، مبادي العربية، ج 2).
خودآزمایی این مبحث:
خودآزمایی این مبحث:
خودآزمایی درس دوم از کتاب مفاهیم علم نحو
0 💎
987 🧐
2 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
[ بخش مقدماتى]
1 نحو
تعريف علم نحو
براى روشن شدن تعريف علم نحو، به مثال وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ ... [1] توجّه كنيد:
« ابتلي » فعل ماضى است و به معناى « آزمايش كرد» است. « ابراهيم » نام يكى از پيامبران و « ربّه » به معناى « پروردگار او» است. آيا مىدانيد كدام يك از ترجمههاى زير درست است؟
1. ابراهيم پروردگارش را آزمايش كرد.
2. ابراهيم را پروردگارش آزمايش كرد.
علامت ُ یا ضمه در آخر كلمه « ربّ »، نشان مىدهد كه « ربّ » فاعل است؛ يعنى او انجامدهنده آزمايش بوده است. علامت َ یا فتحه در آخر كلمه « ابراهيم »، نشان مىدهد كه « ابراهيم » مفعول به است؛ يعنى كسى كه آزمايش بر او واقع مىشود. بنابراين، ترجمه « ب » درست است.
آيا مىدانيد يادگيرى علم نحو چه تأثيرى در ترجمه درست جملههاى عربى دارد؟
« علم نحو علمى است كه درباره جايگاه و نقش كلمات در جمله و علامات آنها بحث مىكند» و فايده آن، نگهدارى زبان از خطاى در گفتار و شناخت جايگاه كلمه در جمله است.
نگاهى به كتابهاى ديگر
فائدة النحو: صيانة اللّسان عن الخطأ في الكلام. (الهداية في النحو).
[1] . بقره، آيه 124.
خودآزمایی این درس
0 💎
1k+ 🧐
2 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
در زبان عربی کلمات به سه دسته تقسیم می شوند: ۱- اسم ۲- فعل ۳ – حرف
و هرکدام از این کلمات خود علائم و نشانه هایی دارند که از کلمه دیگر باز شناخته می شود.
مهم ترین نشانه های (اسم) عبارتند از:
۱- داشتن حرف تعریف (ال) مانند: الرجل ، المَرأه ، الدِّیک ، الدَّجاجَه ، الآخره ، الدنیا، الدَّار، البیت، الغابه.
۲- داشتن تَنوین ؛مانند: رَجلٌ ، رَجلاً، رَجُلٍ ، کتابٌ ، کتاباً ، کتابٍ …..
۳- مضاف واقع شدن؛ مانند: کتابُ الطَّالبِ ، بابُ المدرسهِ ، کتابُ علیٍّ ،عَقلُ الوَلَدِ ، عِلمُ الطَّالبِ .
۴- مجرور واقع شدن؛ مانند: کتابُ التّلمیذِ، بِالقَلَمِ ، عَلَی الجدارِ ، عَنِ المُعَلِّمِ …
۵- گرفتن تاء مُدَوَّره ( تاء گرد)؛ مانند:فاطمه، رقیه، غابه، حدیقه، شجره، برتقاله، …….
۶- منادی واقع شدن؛ مانند: یا طالِبُ ، یا مَدینَهَ الأحزانِ، یا سُلیمانُ، یا قدسُ ، یا اللهُ …
نکته مهم : گاهی برخی اسم ها چند نشانه از نشانه های اسم را باهم می پذیرند؛ مانند: الدَّجاجه
که هم (ال) تعریف دارد و هم ه ( تاء گرد ).
مهم ترین نشانه های فعل
۱- ضمیر تاء؛ مانند: جَلَستَ ، جَلَستِ ، جَلَستُ
۲- تاء تأنیث ساکن؛ مانند: جَلَسَت ، ذَهَبَت، نَصَرَت
۳- ضمیر یاء ؛ مانند: تَجلِسینَ ، تَذهَبینَ ، إجلِسی ، إذهَبی .
۴- نون تأکید؛ مانند: یَجلِسَنَّ ، یَذهَبُنَّ .
۵- و هر کلمه ای که قبل از آن قَد ، لَم، سَوف ، و سَ بیاید.
حرف : هرکلمه ای که به تنهایی دارای معنای مستقلی نیست حرف است؛ مانند: مِن: از / علَی: روی…
0 💎
254 🧐
2 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
بلاگ بیان رسانه ای است برای متخصصان و اهل قلم تا با ساخت یک وبلاگ حرفهای بتوانند حضور موثرتری در فضای مجازی اینترنت داشته باشند. سعی در بلاگ بر این است تا فرصت استفاده از امکانات پیشرفته و حرفه ای متناسب با شان جامعه فارسی زبان را به ساده ترین نحو ممکن فراهم آوریم. تلاش کرده ایم تا فضایی متفاوت را در وب فارسی شکل دهیم و بستری بسازیم برای نخبگان، محققان، متخصصان، هنرمندان و اهل قلم تا بتوانند فارغ از دغدغه های فنی و حاشیه ای، بر تولید و نشر آثار خود تمرکز کنند.
فهرست امکانات بلاگ
فضای اختصاصی برای عکس ها و فایل ها
عدم نمایش تبلیغات در وبلاگ
آمار پیشرفته بازدیدکنندگان هر بلاگ
امکان محافظت از مطالب مهم یا اختصاصی
بروز رسانی وبلاگ با پیامک
رعایت شان و حقوق کاربر
نوشته شده با زبان قدرتمند پایتون
امکان ایجاد صفحات اختصاصی و مستقل
دهها قالب منحصر بفرد و اختصاصی
بهینه سازی بلاگ برای موتورهای جستجو
ایجاد نقشه سایت برای موتورهای جستجو
مدیریت پیوندهای مورد علاقه (لینک ها)
تعیین سطوح دسترسی برای نویسندگان
امکان ایجاد موضوعات به صورت تو در تو
امکان مهاجرت به بلاگ و انتقال مطالب
امکان رای گیری و نظرسنجی مطالب
امکان یادداشت گذاری در مرکز مدیریت
امکان افزودن امکانات اختیاری به وبلاگ
امکان تغییر ویرایشگر مطالب و نظرات
اختیاری بودن نمایش آگهی در بلاگ
صندوق بیان
صندوق بیان محل مناسبی برای ذخيره و نگهداری انواع فايل است.همچنين صندوق بيان به شما اين امکان را می دهدکه فايل های مورد نظر را انتشار دهيد و در اختيار عموم بگذاريد .
همین الان ثبت نام کنید:
http://blog.ir
اگر سؤال یا آموزشی خواستید در قسمت نظرات همین پست مطرح کنید.
التماس دعا
2 💎
692 🧐
6 ❤️
0 دیدگاه
ادامه مطلب
آگهی تبلیغاتی
کارآفرینی حضرت خدیجه س
https://eitaa.com/joinchat/569114850C91b317af1f
اولین سیستم همکاری در فروش ویژه طلاب سراسر کشور تحت قرارداد با شرکت ملی پست ج.ا.ا
انتخاب دستهبندی
از ابتدا تا الان
از ابتدا تا الان
مقاله نویسان برتر