دسته بندی نشده
از در 19 آذر
موضوع علم صرف‏ معلوم شد که موضوع علم صرف کلمه است يعني اين علم فقط درباره ساختمان و خصوصيات کلمه صحبت مي‏کند تعريف کلمه‏ کلمه لفظ مفردي است که داراي معني باشد و به آن لفظ مستعمل هم مي‏گويند در برابر لفظ بي معني که لفظ مهمل نام دارد اقسام کلمه‏ کلمات عربي مانند کلمات هر زبان ديگر به سه دسته تقسيم مي‏شود فعل اسم حرف . فعل کلمه‏‌اي است که بر معناي مستقلي دلالت کند و زمان آن را نيز برساند مانند حسن نيکو شد يذهب مي‏رود اذهب برو . اسم کلمه‌‏اي است که بر معناي مستقلي دلالت کند بدون دلالت بر اقتران آن معني به زمان‏ مانند علم دانستن مال ثروت . حرف کلمه‌‏اي است که معني آن مستقل نيست و ربط بين کلمات ديگر است‏ مانند في در در جمله دخلت في المدرسه و من از در جمله خرجت من الدار. توجه کنيد صورت و شکل حرف هميشه ثابت است لذا در علم صرف از حرف بحث نمي‌‏شود و هر کجا لفظ کلمه آورده شد فقط فعل و اسم مقصود است بنا بر اين مباحث اين کتاب در دو بخش فعل و اسم عنوان مي‏گردد و يک سري مطالب متفرقه در خاتمه مطرح خواهد شد. ******************* پرسش و تمرين ‏1 علم صرف چه علمي است؟ 2 -علم صرف درباره چه چيز بحث مي‏‌کند؟ 3 -منظور شما از خواندن صرف چيست؟ 4 -لفظ مهمل و مستعمل را تعريف کنيد و براي هر کدام چند مثال بزنيد. 5 -کلمه و لفظ مهمل با هم چه فرقي دارند؟ 6 -اسم و فعل را تعريف کنيد. 7 -در کلمات زير هر کدام از افعال اسماء و حروف را در ستون مخصوصي بنويسيد: ضحي، چاشت، شعر، مو، من، از، ياتي، مي‏آيد، اسد، شير، کبير، بزرگ، مسجد، صبح، لا تشرب، نياشام، رجل، مرد، حتي، تا، اعلم، بدان، نصرتم، ياري کرديد، عشاء، اول شب، حسن، احمد، دحرج، غلطانيد، علم، دانستن، يقتل، مي‏کشد، ل، براي، شارع، خيابان، زقاق، کوچه، نما، رشد کرد، نام، خوابيد، سماء، آسمان، ليل، شب، ذهاب، رفتن، نهار، روز، بقر، گاو، طائر، پرنده، الي، تا، جن، ملک. 8 -بر کلمات هر ستون چند کلمه ديگر اضافه کنيد. 9 -بين فعل و اسم از جهت معني چه فرقي است؟ 10 -چرا در علم صرف از حرف بحث نمي‏شود؟
0 💎 708 🧐 2 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
از در 19 آذر
مقدمه‏ ‏تعريف علم صرف‏ علم صرف مي‌‏آموزد چگونه کلمه‏‌اي را بصورتهاي گوناگون درآوريم تا معاني مختلف بدست آيد.  مثلا: کلمه ي علم بمعني دانستن را طبق قواعد صرفي بصورتهاي علم، يعلم، اعلم و... درمي‏‌آوريم تا معاني دانست، مي‏داند، بدان و... بدست آيد. و يا کلمه ي رجل به معني مرد را بصورتهاي رجال و رجيل در مي‏آوريم تا معاني مردها و مرد کوچک حاصل شود.  فايده علم صرف‏ در هر زباني بسياري از کلمات از يکديگر گرفته مي‏شوند. مثلا: در فارسي کلمات گفتم، گفتي، گفت، گفتيم، گفتيد، گفتند و مي‏گفتم... خواهم گفت... از ماده گفتن گرفته شده‏‌اند. بنابراين بايد علم صرف را بياموزيم تا کلمات را بشناسيم و به معاني آنها پي ببريم و نيز بتوانيم براي معاني منظور کلمات مناسب بسازيم. از آنچه گذشت روشن شد که فايده علم صرف شناختن کلمه و معني آن و قدرت بر ساختن کلمه است.‏
0 💎 441 🧐 1 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
از در 16 آذر
6. جمله (1)     به اين مثال‌ها توجّه كنيد: ( على- كتاب- پايه ميز) مثال‌هاى مذكور هركدام مفهومى را در ذهن ما ايجاد مى‌كند، ولى هيچ كدام نمى‌تواند مطلبى را اثبات يا نفى كنند يا خواسته‌اى را به ما اعلام كنند؛ به همين دليل است كه اگر گوينده‌اى فقط كلمه « على » را بگويد و ساكت شود، مخاطبان منتظر ادامه سخن گوينده خواهند بود. عباراتى مانند: « على رفت- نوشتم- پايه ميز شكست- بزن» هركدام متضمن اثبات مطلبى هستند؛ اگرچه نقاط مبهمى دارند؛ (مثل: كجا رفت؟ چرا رفت؟ چه زمانى رفت؟ و ...). در مثال اوّل، رفتن براى على اثبات شده و در مثال دوّم، نوشتن را براى خود اثبات كرده‌ايم و در مثال سوّم، شكستن را براى پايه ميز و هم‌چنين در عبارت « بزن »، خواسته‌اى از متكلّم به مخاطب اعلام شده است و آن وقوع زدن از مخاطب است. اين‌گونه عبارات را كه دربردارنده بيان يك مطلب هستند، « جمله » گويند. بيان چند مطلب در جمله‌ همان‌طور كه گفتيم، در هريك از جملات، چيزى به چيز ديگر نسبت داده شده است. در مثال‌هاى بالا، « رفتن » به « على » نسبت داده شده است. در اصطلاح، « رفتن »، « مسند » و « على »، « مسند اليه» است و ... در مثال « بزن »، « زدن » به « تو » نسبت داده شده كه « بزن »، « مسند » و « تو »، « مسند اليه» است. نكته: مسند و مسند اليه را « اركان جمله» نيز مى‌نامند. تقسيم جمله: در علم نحو، جمله را به دو دسته تقسيم كرده‌اند: 1. جمله اسميه‌ 2. جمله فعليه‌ به جملاتى كه « اوّلين ركن» آنها فعل باشد، جملات فعليّه گويند [1] و به جملاتى كه اوّلين ركن آنها اسم باشد، جمله اسميه مى‌گويند؛ براى مثال، عبارت « ضرب اللّه مثلا» جمله فعليه است، زيرا اوّلين ركن آن (مسند) فعل است. به بيان روشن‌تر، در عبارت مذكور « مثال زدن» به « خدا » نسبت داده شده است؛ پس فعل « ضرب »، مسند و كلمه « اللّه » مسند اليه است؛ چون « اوّلين ركن» آن فعل است، جمله فعليه خواهد بود. و عبارت‌ اللَّهُ الصَّمَدُ؛ [2] جمله اسميه است، زيرا در اين جمله، « بى‌نياز بودن» به « خدا » نسبت داده شده است و از اين‌رو، « اللّه » مسند اليه و « الصمد »، مسند است و « اوّلين ركن» اسم است. نتيجه: در تشخيص جملات اسميه و فعليه، ملاك، فعل يا اسم بودن اوّلين ركن است و مقدم شدن اسم‌هايى كه ركن نيستند يا مقدم شدن حروف، تأثيرى در بحث ندارند. پس عبارت‌ إِيَّاكَ نَعْبُدُ ... جمله فعليه و عبارت‌ ... أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ..، جمله اسميه خواهد بود. تمرين‌ 1. در عبارات زير كدام يك جمله‌اند؟ الف) ... رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...* [3] ب) ... أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ ...* [4] ج) ... رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... د) ... وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ ...  2. در عبارات زير، ضمن تعيين مسند و مسند اليه نوع جمله را مشخّص كنيد: الف) ... وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‌ بِالْبَيِّناتِ ... [5] ب) ... لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ ... [6] ج) ... وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ‌ [7] د) ... إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي ... [8]       [1] . منظور از ركن، مسند يا مسند اليه است (همان‌طور كه در صفحه قبل نيز بيان كرديم). [2] . اخلاص، آيه 2. [3] . السّموات: آسمان‌ها. [4] . لم يسيروا: سير نكردند. [5] . البينات: دليل‌ها (عنكبوت، آيه 39). [6] . لنكفّرنّ: حتما مى‌زداييم- عنهم: از آنها- سيّئات: كارهاى زشت (عنكبوت، آيه 7). [7] . كذلك: اين‌چنين- نجزى: پاداش مى‌دهيم- المحسنين، نيكوكاران (انعام، آيه 84). [8] . انما: همانا- عند: نزد (اعراف، آيه 187).  
0 💎 468 🧐 0 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
از در 16 آذر
5. كلمات مبنى (2)     با برخى از كلمات مبنى در درس قبل آشنا شديم. بقيه كلمات مبنى عبارتند از: اسماء موصول: تمام اسماء موصول مبنى‌اند. به مثال‌هاى زير توجّه كنيد: 1. « دفن الّذي مات؛ كسى كه مرد، دفن شد». 2. « دفنت الذي مات؛ كسى را كه مرد، دفن كردم». 3. « سلّمت على الّذي مات ابوه؛ بر كسى كه پدرش مرد، سلام كردم». در سه جمله بالا، شخصى به وسيله توضيحى كه درباره او داده شده، معين شده است و مخاطب نيز خبر دارد كه چه كسى مرده است. از اين‌رو، از موصول « الّذى » استفاده شده است. اين موصول در مثال 1، نائب فاعل؛ و در مثال 2، مفعول به و در مثال 3، مجرور به حرف جر است، ولى تغييرى در اعراب آن مشاهده نمى‌شود. اسم‌هايى مانند: الّذي، الّتي و ... به معناى « كسى كه» يا « چيزى كه» از اسماء موصول بوده و مبنى‌اند. اسم موصول در جايى استفاده مى‌شود كه بخواهيم شخص يا چيزى را به وسيله توضيحى (كه مخاطب نيز از آن با خبر است) تعيين كنيم. تبصره: موصولات به دو دسته تقسيم مى‌شوند: دسته اوّل، موصولاتى هستند كه براى مفرد، مثنى، جمع (مذكر يا مؤنّث) صيغه‌هاى خاصّى دارند و دسته دوّم، موصولاتى هستند كه براى موارد مختلف به يك صورت به كار مى‌روند. مهم‌ترين موصولات دسته اوّل عبارتند از: مفرد/ مثنى/ جمع مذكّر/ الّذي/ اللذان/ الّذين‌ مؤنّث/ الّتي/ اللّتان/ اللّاتي‌ مهم‌ترين موصولات دسته دوّم عبارتند از: « من » و « ما » كه هردو براى مفرد، مثنى، جمع (مذكر يا مؤنّث) به يك صورت به كار مى‌روند. « من » بيشتر براى افراد عاقل و « ما » بيشتر براى افراد غير عاقل استفاده مى‌شود. مانند: ... وَ أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ ... [1] ... وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... [2] افعال ماضى و امر (صيغه‌هاى مربوط به امر معلوم مخاطب) و فعل مضارع صيغه‌هاى 6 و 12 مانند (ضرب، إضرب، يضربن) مبنى‌اند. تمام حروف مانند « الى »، « في »، « من » مبنى‌اند. تبصره: بيشتر علامت‌هاى بناء عبارتند از: « سكون، فتح، كسر، ضمّ» و مثال‌هاى آنها به ترتيب عبارتند از: « من، أنت و أنت، حيث». تذكّر: هرگاه كلمات مبنى، نقشى مانند فاعل يا مفعول به يا ... در جمله داشته باشند، اعراب فاعل يا مفعول يا هرنقش ديگر به محل اين كلمات داده مى‌شود. براى مثال: در « جاء هذا» مى‌گوييم: « هذا » اسم اشاره، و فاعل و محلا مرفوع است. معناى اعراب محلّى اين است كه اگر به جاى اين كلمه مبنى، كلمه معربى قرار گيرد، حتما همان اعراب را به خود خواهد گرفت؛ به عبارت ديگر: در مثال « جاء هذا»، « هذا » در محلّ يك كلمه مرفوع قرار گرفته است. تمرين‌ در عبارات زير كلمات معرب و مبنى و نيز علائم اعراب و بناء را معيّن كنيد. 1. مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها ... [3] 2. وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ ... [4] 3. هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ‌ [5] 4. وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ ... [6] [1] . نساء، آيه 23، ترجمه: « مادران شما آنان كه شما را شير دادند». [2] . آل عمران، آيه 83، ترجمه: « كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند تسليم اويند». [3] . نمل، آيه 89. [4] . يونس، آيه 48. [5] . يس، آيه 63. [6] . مومنون، آيه 79.  
0 💎 494 🧐 0 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
از در 16 آذر
4. كلمات مبنى (1)     در اين‌جا به معرفى برخى از مهم‌ترين كلمات مبنى مى‌پردازيم: اسماء اشاره: تمام اسماء اشاره مبنى‌اند. از اين‌رو، در جمله « هذا ضرب ذاك»؛ « هذا » و « ذاك » اسم اشاره و مبنى‌اند؛ هذا مبتدا و محلا مرفوع، ذاك مفعول به و محلا منصوب است. چند نكته‌ 1. در كلمه « هذا » حرف « ها » براى (تنبيه) و آگاه‌كردن، در ابتداى آن اضافه شده است. 2. « ك » كه در انتهاى بعضى از اسماء اشاره وجود دارد، براى تعيين مخاطب آورده مى‌شود و در اصطلاح، به آن حرف خطاب گويند. 3. در صورتى كه مخاطب مثنى يا جمع يا مونّث باشد، حرف خطاب به شكل‌هاى مختلف (كما، كم، ك، كنّ) آورده مى‌شود؛ مانند: ذاكما- ذلكنّ. تطبيق نكات اسم اشاره بر مثال: به اين عبارت توجّه كنيد: إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ ... [1] « ذلكم » در اين عبارت اسم اشاره است كه از دو قسمت تشكيل يافته است: « ذال - كم»، « ذال » براى مفرد مذكّر استعمال مى‌شود كه در آيه شريفه، مراد شيطان است و « كم » حرف خطاب است كه نشان مى‌دهد مخاطب، جمع مذكّر است و چون خطاب آيه شريفه با « مؤمنان » است، از « كم » استفاده شده است. ضماير: همه ضماير مبنى‌اند از اين‌رو، در جمله « هم ضربوك»؛ « هم »، « و »، « ك » ضمير و مبنى‌اند. « هم » مبتدا و محلا مرفوع، « واو » فاعل و محلا مرفوع و « ك » مفعول به و محلا منصوب است. ضمير يا « متّصل » است يا « منفصل » اسماء شرط: تمام اسماء اشاره مبنى‌اند. به مثال « من نصرته نصرته» [2] توجّه كنيد: در مثال بالا، « من » اسم شرط است، در آينده ياد خواهيم گرفت كه در اين‌گونه جملات « من » مبتداست، در حالى كه تغييرى پيدا نكرده است. به مثال ديگر توجّه كنيد: « من رأيت رأيته»: در اين مثال، « من » مفعول به و محلا منصوب است؛ حركت آخر آن تغييرى پيدا نكرده و مبنى است. اسم‌هايى مانند « من، ما و متى» كه معناى شرطى دارند، مبنى‌اند. اسماء استفهام: تمام اسم‌هاى استفهام مبنى‌اند. به مثال‌هاى « من ضرب زيدا و من ضربت» توجّه كنيد: در مثال اوّل، « من » مبتدا و محلا مرفوع و در مثال دوّم، « من » مفعول به و محلا منصوب است. اسم‌هايى مانند: « من، ما و متى» در صورتى كه معناى استفهام داشته باشند، اسماء استفهام و مبنى‌اند. تذكر: « من، ما و متى» هم مى‌توانند جزء اسماء شرط باشند و هم جزء اسماء استفهام و براى تشخيص اين دو، بايد به نوع كاربرد آنها در جمله نگاه كنيم. تمرين‌ اسم‌هاى مبنى در جملات زير را تعيين نماييد. 1. رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا ... [3] 2. إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‌ [4] 3. ... إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ‌ [5]   [1] . آل عمران، آيه 175 ترجمه: « آن شيطان فقط دوستانش را مى‌ترساند، پس از آنها نترسيد». [2] . ترجمه: « هركس را يارى كنى، او را يارى مى‌كنم». [3] . ال عمران، آيه 193. [4] . حمد، آيه 5. [5] . مائده، آيه 24.  
0 💎 404 🧐 0 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
از در 15 آذر
3. علائم اعراب‌     علائم و انواع اعراب را مى‌توانيد در جمله « لِيَكتُبْ زيدٌ رسالةً بالقلمِ» مشاهده كنيد: در جمله بالا، « ليكتبْ » اعراب جزم، « زيدٌ » اعراب رفع، « رسالةً » اعراب نصب و « القلمِ » اعراب جرّ به خود گرفته‌اند. در بيشتر كلمات، مانند كلمه‌هاى مذكور، رفع با علامت ضمّه ( ُ و ٌ )، نصب با علامت فتحه ( َ و ً )، جر با علامت كسره ( ِ و ٍ ) و جزم با علامت سكون ( ْ ) نشان داده مى‌شود. در برخى كلمات، اين علائم به صورت‌هاى ديگر مى‌آيند كه در اين‌جا به بعضى از آنها اشاره مى‌كنيم:   1. مثنى: به جملات « جاء مسلمانِ، رأيت مسلمَيْنِ، مررت بمسلمَيْنِ» توجّه كنيد: در اين‌گونه كلمات، در حالت رفع، علامت تثنيه به صورت « الف » و در حالت نصب و جرّ به صورت « ياء » ماقبل مفتوح است. براى مثال مثنّاى كلمه « مسلم » در حالت رفعى به صورت « مسلمانِ » و در حالت نصب و جرّ به صورت « مسلميْنِ » آورده مى‌شود.   2. جمع مذكر سالم: به جملات جاء مسلمُونَ، رأيت مسلمِينَ، مررت بمسلمِينَ توجّه كنيد: علامت جمع مذكر سالم در حالت رفعى به صورت « واو » كه ماقبل آن مضموم است و در حالت نصب و جرّ، به صورت « ياء » ماقبل مكسور مى‌آيد. تذكّر: به « نون » بعد از علامت‌هاى مثنى و جمع مذكّر سالم، « نون عوض تنوين» گفته مى‌شود؛ يعنى به جاى تنوين در مفرد، مانند « مسلمٌ »، در مثنى و جمع، « نون » آورده مى‌شود.   3. جمع مؤنّث سالم: به جملات « جاءتْ مسلماتُ، رأيت مسلماتِ، مررت بمسلماتِ» توجّه كنيد: اين‌گونه كلمات در حالت رفعى « ضمّه » و در حالت نصب و جر، « كسره » مى‌گيرند.   تمرين‌ كلمات معرب و علائم اعراب 10 آيه ابتداى سوره مباركه « بقره » را معيّن نماييد.  
0 💎 734 🧐 1 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
از در 15 آذر
2 اعراب و بناء تعريف اعراب و بناء     به مثال‌هاى زير دقّت كنيد: 1. جاء زيدٌ/ رأيت زيداً/ مررت بزيدٍ 2. جاء هذا/ رأيت هذا/ مررت بهذا به كلمه « زيد » توجّه كنيد. در مثال اوّل « زيد » در حالت فاعلى به صورت « زيدٌ » و در حالت مفعولى، به صورت « زيداً » و در حالت مجرور، به صورت « زيدٍ » آمده است. اما در مثال‌هاى رديف دوّم كلمه « هذا » در مثال اول، فاعل و در مثال‌هاى دوم مفعول به و در مثال سوّم، مجرور به حرف جرّ است، در حالى كه هيچ تغييرى در آخر اين كلمه مشاهده نمى‌شود؛ يعنى در همه مثال‌ها به صورت « هذا » آمده است. به كلماتى مانند « زيد » كه در نقش‌هاى مختلف (فاعل، مفعول به، ...) حركت حرف آخر آنها تغيير مى‌كند، « معرب » و به اين ويژگى (تغيير حركت حرف آخر آنها در نقش‌هاى مختلف) « اعراب » گفته مى‌شود. و به كلماتى مانند « هذا » كه در نقش‌هاى مختلف، تغييرى در آخر آنها صورت نمى‌گيرد، « مبنى » و به اين ويژگى (عدم تغيير آخر كلمه در نقش‌هاى مختلف) « بناء » گفته مى‌شود. برخى از كلمات مبنى: « تمام حروف»، « فعل ماضى، فعل امر حاضر، فعل مضارع صيغه 6 و 12 »، « ضمير، اسم اشاره، اسم شرط، موصول» مبنى‌اند. بقيّه صيغه‌هاى فعل مضارع و امر و بيشتر اسم‌ها معربند.   نگاهى به كتاب‌هاى ديگر الإعراب هو التغيير اللاحق آخر الأسماء و الأفعال بسبب تغيير العوامل. (الرشيد شرتوني، مبادي العربية، ج 2). خودآزمایی این مبحث: خودآزمایی این مبحث: خودآزمایی درس دوم از کتاب مفاهیم علم نحو  
0 💎 987 🧐 2 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
از در 9 آذر
[ بخش مقدماتى‌] 1 نحو تعريف علم نحو     براى روشن شدن تعريف علم نحو، به مثال‌ وَ إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ ... [1] توجّه كنيد: « ابتلي » فعل ماضى است و به معناى « آزمايش كرد» است. « ابراهيم » نام يكى از پيامبران و « ربّه » به معناى « پروردگار او» است. آيا مى‌دانيد كدام يك از ترجمه‌هاى زير درست است؟ 1. ابراهيم پروردگارش را آزمايش كرد. 2. ابراهيم را پروردگارش آزمايش كرد. علامت ُ یا ضمه در آخر كلمه « ربّ »، نشان مى‌دهد كه « ربّ » فاعل است؛ يعنى او انجام‌دهنده آزمايش بوده است. علامت َ یا فتحه در آخر كلمه « ابراهيم »، نشان مى‌دهد كه « ابراهيم » مفعول به است؛ يعنى كسى كه آزمايش بر او واقع مى‌شود. بنابراين، ترجمه « ب » درست است. آيا مى‌دانيد يادگيرى علم نحو چه تأثيرى در ترجمه درست جمله‌هاى عربى دارد؟ « علم نحو علمى است كه درباره جايگاه و نقش كلمات در جمله و علامات آنها بحث مى‌كند» و فايده آن، نگهدارى زبان از خطاى در گفتار و شناخت جايگاه كلمه در جمله است. نگاهى به كتاب‌هاى ديگر فائدة النحو: صيانة اللّسان عن الخطأ في الكلام. (الهداية في النحو). [1] . بقره، آيه 124. خودآزمایی این درس
0 💎 1k+ 🧐 2 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
دسته بندی نشده
از در 3 آذر
در زبان عربی کلمات به سه دسته تقسیم می شوند: ۱- اسم ۲- فعل ۳ – حرف و هرکدام از این کلمات خود علائم و نشانه هایی دارند که از کلمه دیگر باز شناخته می شود. مهم ترین نشانه های (اسم) عبارتند از: ۱- داشتن حرف تعریف (ال) مانند: الرجل ، المَرأه ، الدِّیک ، الدَّجاجَه ، الآخره ، الدنیا، الدَّار، البیت، الغابه. ۲- داشتن تَنوین ؛مانند: رَجلٌ ، رَجلاً، رَجُلٍ ، کتابٌ ، کتاباً ، کتابٍ ….. ۳- مضاف واقع شدن؛ مانند: کتابُ الطَّالبِ ، بابُ المدرسهِ ، کتابُ علیٍّ ،عَقلُ الوَلَدِ ، عِلمُ الطَّالبِ . ۴- مجرور واقع شدن؛ مانند: کتابُ التّلمیذِ، بِالقَلَمِ ، عَلَی الجدارِ ، عَنِ المُعَلِّمِ … ۵- گرفتن تاء مُدَوَّره ( تاء گرد)؛ مانند:فاطمه، رقیه، غابه، حدیقه، شجره، برتقاله، ……. ۶- منادی واقع شدن؛ مانند: یا طالِبُ ، یا مَدینَهَ الأحزانِ، یا سُلیمانُ، یا قدسُ ، یا اللهُ … نکته مهم : گاهی برخی اسم ها چند نشانه از نشانه های اسم را باهم می پذیرند؛ مانند: الدَّجاجه که هم (ال) تعریف دارد و هم ه ( تاء گرد ). مهم ترین نشانه های فعل ۱- ضمیر تاء؛ مانند: جَلَستَ ، جَلَستِ ، جَلَستُ ۲- تاء تأنیث ساکن؛ مانند: جَلَسَت ، ذَهَبَت، نَصَرَت ۳- ضمیر یاء ؛ مانند: تَجلِسینَ ، تَذهَبینَ ، إجلِسی ، إذهَبی . ۴- نون تأکید؛ مانند: یَجلِسَنَّ ، یَذهَبُنَّ . ۵- و هر کلمه ای که قبل از آن قَد ، لَم، سَوف ، و سَ بیاید. حرف : هرکلمه ای که به تنهایی دارای معنای مستقلی نیست حرف است؛ مانند: مِن: از / علَی: روی…
0 💎 254 🧐 2 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب
از در 14 شهریور
بلاگ بیان رسانه ای است برای متخصصان و اهل قلم تا با ساخت یک وبلاگ حرفه‌ای بتوانند حضور موثرتری در فضای مجازی اینترنت داشته باشند. سعی در بلاگ بر این است تا فرصت استفاده از امکانات پیشرفته و حرفه ای متناسب با شان جامعه فارسی زبان را به ساده ترین نحو ممکن فراهم آوریم. تلاش کرده ایم تا فضایی متفاوت را در وب فارسی شکل دهیم و بستری بسازیم برای نخبگان، محققان، متخصصان، هنرمندان و اهل قلم تا بتوانند فارغ از دغدغه های فنی و حاشیه ای، بر تولید و نشر آثار خود تمرکز کنند. فهرست امکانات بلاگ فضای اختصاصی برای عکس ها و فایل ها عدم نمایش تبلیغات در وبلاگ آمار پیشرفته بازدیدکنندگان هر بلاگ امکان محافظت از مطالب مهم یا اختصاصی بروز رسانی وبلاگ با پیامک رعایت شان و حقوق کاربر نوشته شده با زبان قدرتمند پایتون امکان ایجاد صفحات اختصاصی و مستقل دهها قالب منحصر بفرد و اختصاصی بهینه سازی بلاگ برای موتورهای جستجو ایجاد نقشه سایت برای موتورهای جستجو مدیریت پیوندهای مورد علاقه (لینک ها) تعیین سطوح دسترسی برای نویسندگان امکان ایجاد موضوعات به صورت تو در تو امکان مهاجرت به بلاگ و انتقال مطالب امکان رای گیری و نظرسنجی مطالب امکان یادداشت گذاری در مرکز مدیریت امکان افزودن امکانات اختیاری به وبلاگ امکان تغییر ویرایشگر مطالب و نظرات اختیاری بودن نمایش آگهی در بلاگ صندوق بیان صندوق بیان محل مناسبی برای ذخيره و نگهداری انواع فايل است.همچنين صندوق بيان به شما اين امکان را می دهدکه فايل های مورد نظر را انتشار دهيد و در اختيار عموم بگذاريد . همین الان ثبت نام کنید: http://blog.ir اگر سؤال یا آموزشی خواستید در قسمت نظرات همین پست مطرح کنید. التماس دعا
2 💎 692 🧐 6 ❤️ 0 دیدگاه
ادامه مطلب