مطلب
اعوذبالله من الشیطان الرجیم  بسم الله الرحمن الرحیم  سلام علیکم  نگارنده با الهام از قرآن و روایات اهل بیت (ع) به دنبال ارائۀ روشی نو در بحث معرفت خداوند متعال است. معرفت خدای تعالی یکی از موضوعات مهم حیات بشر است و در طول تاریخ همواره فکر و اندیشۀ او را به خود مشغول کرده است.تنها راه آشنایی و ارتباط انسان با خدا، انبیا و حجتهای الاهی هستند. هر جا ذکری از خدا به میان آمده حتماً پیامبری در آنجا بوده یا تعالیم پیامبری به آنجا رسیده است.به طور قطع هیچ مقطعی از حیات بشر را نمی توان نشان داد که او بدون ارتباط با پیامبران الاهی با خدا آشنا شده باشد. خدایی که پیامبران، بشر را به او دعوت کرده اند به طورطبیعی در فکر و اندیشۀ انسان وجود ندارد. همۀ انسانها به وسیلۀ پیامبران صلوات الله علیهم متوجه خدا شده اند؛ الوهیت او را پذیرفته اند؛ به عبودیت او تن داد ه اند و بندگی او را وظیفۀ خود دانسته اند، با این حال وقتی بشر بدون توجه به تذکار پیامبران، خدا را موضوع تفکر قرار داده،از او دور شده و به جای خدای حقیقی، خدایی ذهنی و خیالی ساخته وپرداخته است. روشن است که چنین خدایی هیچگاه نمی تواند جای خدای پیامبران را برای بشر پر کند. امروزه از نظر اندیشمندان تردیدی وجود ندارد که خدای فیلسوف با خدای پیامبران متفاوت است. خدای فیلسوف مفهومی خشک و مرده است که نه می توان بدان امیدبست؛ نه می توان با او انس گرفت و راز و نیاز کرد و نه ترس و خوفی از او برای انسان پدید می آید. اما خدای پیامبران با انسان انس می گیرد و به او محبت می کند. بشر به او امید می بندد و از او خوف و ترس پیدا می کند. خدای فیلسوف، دست بسته محکوم به قوانین لایتخلف تفکر فلسفی و محدود به نظام علّی و معلولی است. بر همین اساس در مجموعۀ حاضر تلاش شده، به جای مباحث فلسفی و سوق دادن مخاطبان به تفکر در خدای متعال، آنها به طریق خداشناسی پیامبران و اولیای الاهی رهنمون شوند. طریقی که همۀ انسا نها، اعم از با سواد و بی سواد در آن مشترک اند. با این طریق هم فیلسوف و هم یک انسان عادی به راحتی می توانند با خدا آشنا شوند، راز دل خویش را برای او بازگویند و به برآورده شدن حاجات خویش از ناحیۀ او امید داشته باشند.امّا در نگاه فلسفی چنین امری غیر ممکن است؛ چرا که توجه خدا به یک بندۀ ضعیف مصداق التفات عالی به سافل و بر خلاف قواعد فلسفی است. امید است که ان شاء الله مطالعۀ این اثر در توجه دادن مخاطبان به خدای انبیا و راهنمایی آنان بهسوی عبودیت و بندگی مؤثر واقع شود.   والعاقبه للمتقین  التماس دعا  یا مهدی
اعوذبالله من الشیطان الرجیم  بسم الله الرحمن الرحیم  سلام علیکم  آقای محمد بیابانی اسکویی تحصیلکرده حوزهای علمیه تبریز و مشهد و قم است. وی دانش پژوه خارج فقه و اصول و دارای مدرک دکترای تخصصی کلام از مؤسسه امام صادق علیه السلام است. اسکویی کتب متعددی را تصحیح، تنظیم و تالیف نموده است . «ترجمه توحید الامامية»، «نماز وسیله قرب و معرفت خدا»، «معرفت نبی»، «آخرین دولت» و «معرفت امام» از جمله کتب اوست. از دکتر بیابانی همچنین مقالات متعددی در موضوعات کلامی و اعتقادی در نشریاتی چون سفینه و کیهان اندیشه به چاپ رسیده است. بیابانی هم اکنون به تحقیق و تدریس در حوزه علمیه قم اشتغال دارد. والعاقبه للمتقین  التماس دعا  یا مهدی
سلام علیکم  ایشان در مصاحبه ای با سایت مباحثات ، زندگینامه و رویکرد خودشان در مسائل مختلف دینی را مطرح کردند که می توانید در اینجا بخوانید ان شاء الله.
سلام مصاحبه ایشون رو خوندم و واقعا جالب بود. ممنون چند نکته ای که بنظرم رسید اینه که ایشون در برخی مباحث مثل وحدت وجود و یا علیت برای انتقاد این موضوعات به نقد شخصیت فلاسفه روی میارند در حالیکه این مسائل کاملا عقلی است و مبتنی بر عقل نه مبتنی بر عاقل. و اما بعد سوال من اینه که اگر ما از اشخاص غیرمسلمان یا غیرشیعه مثلا یک شخص بودایی انتظار داریم بدون تعصب به اعتقادات خودش نگاهی بندازه و از نظر عقلی براندازشون کنه چرا نباید این انتظار رو از خودمون داشته باشیم.   و اینکه در مساله جبر و اختیار که ایشون توپ رو در زمین فلاسفه انداخته مگر متکلمین جوابی پیدا کردند که میگوید فلسفه در جبر و اختیار ملول است. بله ملولیم در بین جبر و اختیار چون که حتی خدا هم جواب سوال جبرآلود شیطان رو نداد و امام علی علیه السلام از آن نهی کرد که وارد نشید چون انتها ندارد. باز هم ممنون
اعوذبالله من الشیطان الرجیم  بسم الله الرحمن الرحیم  سلام علیکم  عقل انسان نیاز به معلم دارد تا دفائن عقول اثاره شود و در اخلاق و رفتار و اندیشه های انسان آثار عقل احیا شده آشکار شود.    معلم عقل انسان ، امام معصوم علیه السلام است که با ولایت تکوینی ، عقل انسان را روز به روز کامل تر می نماید.    برای این که عقل انسان توسط معصوم علیه السلام اثاره شود ، خداوند متعال در قرآن کریم شرطی مطرح می فرماید: آیه شریفه 28 سوره مبارکه حدید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگی خود) راه بروید و گناهان شما را ببخشد؛ و خداوند غفور و رحیم است.   صدق الله العلی العظیم    ---------------------------- تقوای منظور این آیه شریفه همان ورع یا مرتبه بالای تقواست .   حکمتی که خداوند متعال به لقمان اعطا فرمود ، از جنس همین نور ، همین اثاره عقل  و بهره مندی ویژه از ولایت تکوینی امام معصوم علیه السلام است.    برای مطالعه بیشتر می توانید این مطلب را مطالعه فرمایید ان شاء الله: بهره وری از روح القدس ، چگونه ؟   والعاقبه للمتقین  التماس دعا  یا مهدی