مطلب
بسیار خب شما فکر میکنید فلاسفه ای مثل ملاصدرا, علامه طباطبایی, امام خمینی و شهید مطهری از اهل بیت طاهرین علیهم السلام و معارفشون بیگانه بودند؟ یا برعکس, فکر میکنید اهل بیت علیهم السلام از مبانی فلسفی که بعنوان یک علم مطرحه نه خوراک وارداتی از یونان, برائت جستند؟ پس اگر امام صادق علیه السلام شاگردانی تربیت کرده که با همان مبانی فلسفی به مناظره با فلاسفه ی غیرمسلمان میرفتند چه؟ یا وقتی بسیاری از مبناهای فلسفه ی اسلامی از کلام معصومین علیهم السلام سرچشمه گرفته چه؟ چطور میشه امثال شما فلسفه اسلامی رو در تعارض ذاتی با اهل بیت علیهم السلام وامینمایید ولی در جواب سوالات بالا سکوت کرده یا جوابهای پرت میدهید؟ برادر, فلسفه یک علم متشکل از اصول و قواعد هست و آن چیزی که در برخی روایات از آن نهی شده خوراک وارداتی از فلسفه ی غیرتوحیدی یونانی است وگرنه خودتان قائلید که نهایت تفکر فلسفی از راه و رسم درست چیزی جز معارف بلندپایه ای مثل معارف امام خمینی ره نیست. خوشحال میشم اگر از حالت کپی پیست خارج بشید تا با خود واقعی تان رو به رو بشم و ببینیم شما که از فلسفه توبه کرده اید اصلا چیزی درک کرده اید یا از باب ناتوانی از آن بیزار شدید..  
سلام علیکم  متاسفانه این نگاه از بالا و تکبر  در نظرات شما موج می زند.  وقتی با فلسفه مخالفت می شود، به سرعت برچسب نفهمیدن فلسفه به دیگران نزنید ان شاء الله.    بنده الحمدلله رب العالمین ، رتبه 2 رقمی کنکور سراسری بودم، در بهترین دانشگاه کشور ، منطق و  کلام و فلسفه اسلامی تدریس می کردم.   از فرمایشات علما برای رساندن مطلب استفاده می کنم چون بنده هنوز به مقام عظمای فقاهت نرسیدم . اقوال عالم دینی مثل آقای برنجکار یا آقای میرباقری  بسیار  موثق تر از قول فردی مثل بنده است.    شما متاسفانه هنوز معیار و ملاکتان برای حق و باطل ،مقام والای رجال است    در کجای فرمایشات اهل بیت علیهم السلام ، از الفاظ و مفاهیمی مثل واجب الوجود  و ممکن ... سخن گفته شده است؟ در فلسفه اسلامی حرف از تجرد نفس است ولی در روایات اهل بیت علیهم السلام سخن از تجرد نفس انسان نیست! (برای مطالعات بیشتر همین کتاب  " معاد و انسان " آقای اسکوئی را  که آپلود کردم مطالعه نمایید ان شاء الله)     ابتدا باید تفاوت بین معرفت فطری و معرفت عقلی را متوجه شویم ، سپس حد و مرز معرفت عقلی را بشناسیم و در این زمینه تقوا داشته باشیم. یعنی به بافتن نظریه در زمینه ذات و صفات ذاتی خداوند متعال نپردازیم.  همچنین بدانیم گوهر یقین و ایمان از طریق فلسفه ورزی حاصل نمی شود.  در نتیجه برای دعوت دیگران به دین ، بی جهت برهان های پیچیده غلط اندر غلط و خلاف واقع برای آنها ، ارائه نکنیم.    در نهایت به توفیق الهی باید از این حجاب ضخیم فلسفه و کلام و عرفان مصطلح بیرون بیاییم ان شاء الله.   فهم عمیق اصول دین نیز مبتنی بر فلسفه دانی و فلسفه خوانی ندانیم  ان شاء الله.    
خیلی خوشحالم از آشنایی تون اینکه فرمودید: متاسفانه این نگاه از بالا و تکبر  در نظرات شما موج می زند.  بنظرم غیر منصفانه است چون نگاه امثال شما به فلاسفه است که از بالا به پایین و از سمت و سوی ایمان به کفر بوده و هست و جوری تکلم میکنید که انگار از اهل بیت علیهم السلام در مقابل ضد ایشان دفاع میکنید. و این فرمایش شما: بنده الحمدلله رب العالمین ، رتبه 2 رقمی کنکور سراسری بودم، در بهترین دانشگاه کشور ، منطق و  کلام و فلسفه اسلامی تدریس می کردم. به خودی خود شمه ای از رجال محوری و شخصیت محوری است. میگویید از امام خمینی و علامه صحبتی نشود چون رجال محوری است ولی خود شما رتبه ۲ رقمی کنکور و سوابقتان را مطرح میکنید که نمیدانم چه ربطی به بحث دارد. و نظر شما که فرمودین:   از فرمایشات علما برای رساندن مطلب استفاده می کنم چون بنده هنوز به مقام عظمای فقاهت نرسیدم . اقوال عالم دینی مثل آقای برنجکار یا آقای میرباقری  بسیار  موثق تر از قول فردی مثل بنده است.  بله این فرمایش شما از تواضع است ولی در جزء مباحث آقای میرباقری نیست که قرار است پاسخگو باشد بلکه صاحب مدعی که شما باشید باید پاسخ بدید وگرنه بین علامه که به رحمت خدا رفته و نمیتواند در بحث ما شرکت کند و از خودش دفاع نماید با آقای برنجکار و میرباقری تفاوتی نیست. شما پرسیدید: در کجای فرمایشات اهل بیت علیهم السلام ، از الفاظ و مفاهیمی مثل واجب الوجود  و ممکن ... سخن گفته شده است؟ این مغلطه ی نخ نما شده ای است. مثلا بپرسید در کجای کلام اهل بیت ع فلان اصطلاح اصولیون و فقهای امروزی آمده؟ اگر جواب منفی باشد پس فقه و اصول پشم. نخیر اینطور نیست. یا خیلی از اصطلاحات کلامی و علوم نوین هم همینطورند... با این حساب که اهل بیت ع مصدر همه علوم هستند. برای همین میگویم این مغلطه ی شما قدیمی است. پیشنهاد میکنم بحث کنیم. بر سر موضوع خاص درباره فلسفه یا سوالاتی از این دست که فلسفه شرک است یا نه؟ ضد اهل بیت ع است یا نه؟ اینطوری به جایی خواهیم رسید وگرنه با کپی پیست یا مظلون نمایی چیزی حل نمیشود
عجب جمله ای: وگرنه نعوذبالله ، امام خمینی (ره) که موسس نظام مقدس جمهوری اسلامی و نایب امام عصر (عج) بودند را به دلیل اعتقاد نظری و نه قلبی به وحدت وجود و مطالب فلاسفه و عرفا ، باید تکفیر می کردم.  جالب اینجاست که برای امام راحل شما تعیین تکلیف میکنید که اعتقاد قلبی ایشان چه بوده. واقعا که شما همیشه از دهان این و آن مطلب میفرستی و برعکس گستاخانه بنده را متهم به شخصیت محوری میکنی و حدیث افواه الرجال میخوانی   شاید مکتب جدیدی از دل مکتب تفکیک بوجود آمده و من خبر ندارم. نمیدانم عامی هستید یا باسواد واقعا نمیدانم ولی اینکه فرق مثال نقض و قیاس را نمیدانید برایم عجیب است. به هر حال اگر با همین منطقی که با من یا دیگران بحث میکنید فلسفه خواندید و توبه کردید چه خوب که توبه کردید. ضمنا تنها دلیلی که باعث میشود جلوی امثال شما دربیایم گستاخی شما در سلاخی افرادی مثل ملاصدرا و علامه است و باید هم از آبروی مومن دفاع کرد. پیشنهاد کردم بحث علمی کنیم ولی مثل اینکه امید واهی داشتم. وقت خوش
سلام علیکم  بنده هیچ فیلسوف و عارفی را کافر نمی دانم . کفر نظری با کفر قلبی و عملی زمین تا آسمان تفاوت دارد .  وگرنه نعوذبالله ، امام خمینی (ره) که موسس نظام مقدس جمهوری اسلامی و نایب امام عصر (عج) بودند را به دلیل اعتقاد نظری و نه قلبی به وحدت وجود و مطالب فلاسفه و عرفا ، باید تکفیر می کردم.  باید قبول کرد ، فقهای عظام شیعه در گذشته امکانات امروزی برای دسترسی به همه افکار و عقاید و کتب را نداشته اند و ان شاء الله اگر اشتباهی از ایشان در اجتهادشان سر بزند ، خداوند متعال مورد مغفرت قرار می دهد.    سابقه درسی هم را مطرح کردم تا بدانید الحمدلله رب العالمین ، با طلبه کم استعدادی گفت و گو نمی کنید که به او برچسب بزنید مطالب فلسفی و عرفانی  را نمی فهمد!   شما هنوز درگیر شخصیت افراد هستید. مطالب را از این افراد نقل می کنم، شما به محتوا نگاه کنید ان شاء الله . در بحثهای طلبگی ، نظرات علما مطرح می شود . خود طلبه که هنوز مجتهد نیست بخواهد نظر بدهد.    شما متاسفانه به غلط ، علم اصول فقه را با  فلسفه مقایسه می کنید .   برای این که ان شاء الله این مسئله علم اصول فقه و گرایش علما به تاسیس این علم را بهتر فهم کنیم ، مقاله را که ضمیمه می نمایم ، مطالعه کنیم .