« به زیستن » که از آرزوها و دغدغههاي همیشگی بشر بوده است، اقتضاء است و الزامات بسیاري دارد.پذیرش زندگی اجتماعی، نظم سیاستها، عملکردها و نهادها و تعیین معیارها و سازکارهاي رسیدن به عدالت از دیگر شرایط مؤثر در تأمین خرسندي و رضایت و قانون از شرایط لازم چنین دغدغهاي است، اما تأمین کننده دغدغه مذکور نیست. عادلانه بودن زندگی اجتماعی، نظم و قوانین، سیاستها، عملکردها و نهادها و تعیین معیارها و سازکارهاي رسیدن به عدالت از دیگر شرایط مؤثر در تأمین خرسندي و رضایت انسان از زندگی خویش است.روزي که بشر از غیر خود ناامید شد و انتظار ظهور در سطح جهانی محقق گشت، نوبت شکوفایی عدالت نبوي و علوي به دست مهدي خواهد بود.بقیه الله از بین برنده نظم ظالمانه و برقرارکننده نظم عادلانه است. نظمی که شاخصهاي اساسی آن قوانین عادلانه، نهادها و ساختارهاي عادلانه، عملکردهاي عادلانه،کارگزاران عادل و رهبري عادل خواهد بود. اگر عدالت حاکم بر تکوین ناشی از عدالت ذات ربوبی است، عدالت حاکم بر جامعه انسانی نیز تنها میتواند منبعث از رهبري الهی و قوانین وحیانی باشد.