مطلب
خیلی خوشحالم از آشنایی تون اینکه فرمودید: متاسفانه این نگاه از بالا و تکبر  در نظرات شما موج می زند.  بنظرم غیر منصفانه است چون نگاه امثال شما به فلاسفه است که از بالا به پایین و از سمت و سوی ایمان به کفر بوده و هست و جوری تکلم میکنید که انگار از اهل بیت علیهم السلام در مقابل ضد ایشان دفاع میکنید. و این فرمایش شما: بنده الحمدلله رب العالمین ، رتبه 2 رقمی کنکور سراسری بودم، در بهترین دانشگاه کشور ، منطق و  کلام و فلسفه اسلامی تدریس می کردم. به خودی خود شمه ای از رجال محوری و شخصیت محوری است. میگویید از امام خمینی و علامه صحبتی نشود چون رجال محوری است ولی خود شما رتبه ۲ رقمی کنکور و سوابقتان را مطرح میکنید که نمیدانم چه ربطی به بحث دارد. و نظر شما که فرمودین:   از فرمایشات علما برای رساندن مطلب استفاده می کنم چون بنده هنوز به مقام عظمای فقاهت نرسیدم . اقوال عالم دینی مثل آقای برنجکار یا آقای میرباقری  بسیار  موثق تر از قول فردی مثل بنده است.  بله این فرمایش شما از تواضع است ولی در جزء مباحث آقای میرباقری نیست که قرار است پاسخگو باشد بلکه صاحب مدعی که شما باشید باید پاسخ بدید وگرنه بین علامه که به رحمت خدا رفته و نمیتواند در بحث ما شرکت کند و از خودش دفاع نماید با آقای برنجکار و میرباقری تفاوتی نیست. شما پرسیدید: در کجای فرمایشات اهل بیت علیهم السلام ، از الفاظ و مفاهیمی مثل واجب الوجود  و ممکن ... سخن گفته شده است؟ این مغلطه ی نخ نما شده ای است. مثلا بپرسید در کجای کلام اهل بیت ع فلان اصطلاح اصولیون و فقهای امروزی آمده؟ اگر جواب منفی باشد پس فقه و اصول پشم. نخیر اینطور نیست. یا خیلی از اصطلاحات کلامی و علوم نوین هم همینطورند... با این حساب که اهل بیت ع مصدر همه علوم هستند. برای همین میگویم این مغلطه ی شما قدیمی است. پیشنهاد میکنم بحث کنیم. بر سر موضوع خاص درباره فلسفه یا سوالاتی از این دست که فلسفه شرک است یا نه؟ ضد اهل بیت ع است یا نه؟ اینطوری به جایی خواهیم رسید وگرنه با کپی پیست یا مظلون نمایی چیزی حل نمیشود
عجب جمله ای: وگرنه نعوذبالله ، امام خمینی (ره) که موسس نظام مقدس جمهوری اسلامی و نایب امام عصر (عج) بودند را به دلیل اعتقاد نظری و نه قلبی به وحدت وجود و مطالب فلاسفه و عرفا ، باید تکفیر می کردم.  جالب اینجاست که برای امام راحل شما تعیین تکلیف میکنید که اعتقاد قلبی ایشان چه بوده. واقعا که شما همیشه از دهان این و آن مطلب میفرستی و برعکس گستاخانه بنده را متهم به شخصیت محوری میکنی و حدیث افواه الرجال میخوانی   شاید مکتب جدیدی از دل مکتب تفکیک بوجود آمده و من خبر ندارم. نمیدانم عامی هستید یا باسواد واقعا نمیدانم ولی اینکه فرق مثال نقض و قیاس را نمیدانید برایم عجیب است. به هر حال اگر با همین منطقی که با من یا دیگران بحث میکنید فلسفه خواندید و توبه کردید چه خوب که توبه کردید. ضمنا تنها دلیلی که باعث میشود جلوی امثال شما دربیایم گستاخی شما در سلاخی افرادی مثل ملاصدرا و علامه است و باید هم از آبروی مومن دفاع کرد. پیشنهاد کردم بحث علمی کنیم ولی مثل اینکه امید واهی داشتم. وقت خوش
سلام علیکم  بنده هیچ فیلسوف و عارفی را کافر نمی دانم . کفر نظری با کفر قلبی و عملی زمین تا آسمان تفاوت دارد .  وگرنه نعوذبالله ، امام خمینی (ره) که موسس نظام مقدس جمهوری اسلامی و نایب امام عصر (عج) بودند را به دلیل اعتقاد نظری و نه قلبی به وحدت وجود و مطالب فلاسفه و عرفا ، باید تکفیر می کردم.  باید قبول کرد ، فقهای عظام شیعه در گذشته امکانات امروزی برای دسترسی به همه افکار و عقاید و کتب را نداشته اند و ان شاء الله اگر اشتباهی از ایشان در اجتهادشان سر بزند ، خداوند متعال مورد مغفرت قرار می دهد.    سابقه درسی هم را مطرح کردم تا بدانید الحمدلله رب العالمین ، با طلبه کم استعدادی گفت و گو نمی کنید که به او برچسب بزنید مطالب فلسفی و عرفانی  را نمی فهمد!   شما هنوز درگیر شخصیت افراد هستید. مطالب را از این افراد نقل می کنم، شما به محتوا نگاه کنید ان شاء الله . در بحثهای طلبگی ، نظرات علما مطرح می شود . خود طلبه که هنوز مجتهد نیست بخواهد نظر بدهد.    شما متاسفانه به غلط ، علم اصول فقه را با  فلسفه مقایسه می کنید .   برای این که ان شاء الله این مسئله علم اصول فقه و گرایش علما به تاسیس این علم را بهتر فهم کنیم ، مقاله را که ضمیمه می نمایم ، مطالعه کنیم .
سلام علیکم  شما هر گونه  نقد مطالب آقایان طباطبایی و ملاصدرا را سلاخی گسترده و بی آبرو کردن آنها می دانید.    هنوز حجاب ضخیم رجال زدگی در شما موج می زند . ان شاء الله با استغاثه به امام عصر (عج) از شر آن رهایی بابید وگرنه  توفیق مرجعیت تقلید و مجتهد حاذق که پیش کش ، توفیق استادی حاذق و ماهر در دانشگاه های علوم دینی  را نیز  نخواهید داشت.    بنده الحمدلله رب العالمین ، از ابتدا نیت کردم  منهج و پایه ی کلام و فلسفه و عرفان مصطلح را مورد نقد قرار دهم تا ابتدا مخاطب ،  عمق ضلالت و گمراهی این سه شاخه از علوم وارداتی به اسلام  را متوجه شود.
خنده داره واقعا  وگرنه  توفیق مرجعیت تقلید و مجتهد حاذق که پیش کش ، توفیق استادی حاذق و ماهر در دانشگاه های علوم دینی  را نیز  نخواهید داشت.  شما دیگران رو مثل خودتون حریص مقاماتی مثل مرجعیت و اجتهاد و کرسی تدریس میدونید. از طرفی اسم کار خودتون رو نقد میذارید در حالیکه چند بار بهتون گفتم این کار اسمش نقد نیست چون شما حتی یک بار هم از ملاصدرا یا علامه چیزی رو نقل نکردید تا بخواهید نقد کنید. کار شما دور از ادب انسانی است چه برسد مسلمانی و علمایی سلاخی که هیچ کار شما جنایت است و از آن بدتر این است که مثل خوارج آن را به نام مقدسات انجام میدهید. خدا شفایتان دهد ان شاءالله